واکسن دو ماهگی
روز سه شنبه 15 فروردین با 15 روز تاخیر بالاخره واکسنتو زدی من ومامانی صبح زود شما رو بردیم بهداشت و خانم دکتر اونجا به شما واکسن زد وقطره داد شما هم کم نذاشتی و تا توان داشتی جیغ زدی اونجا رو گذاشتی رو سرت بعدم قد و وزنتو چک کردن که خدا رو شکر خوب بود وگفتن هر چهار ساعت بهت قطره استامینوفن بدیم که تب نکنی ما هم اینکارو کردیم اما ابنبات من اینقد نق نقو بود که هر کی میدیدش دلش ریش میشد همچین ناله میکردی که نگو تبم کردی الهی من برات بمیرم کاش میشد من جای تو واکسن میزدم و تب میکردمو پاهام ورم میکرد خلاصه منم کاری نداشتم جزاینکه پیشت بشینم و نازتو بخرم و هی حوله گرم کنم بذارم رو پات شبم مهمان داشتیم چندتااز دوستام اومدن واسه جوجوم کادو اوردن منم دارم دعا میکنم تا فردا خوب خوب بشی نفسم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی