یکی یدونه
دختر یکی یه دونه چراغ خونه هم مهمونه هم صاحب خونه
وقتی خودش با خودشه صدا ازش درنمیاد
اما صداش که درمیادگنجشک از پسش برنمیاد
سوال داره صد تا سوال صدتا دیگه ام یادش میاد
دختر یکی یه دونه هنوز به غذا لب نزده میگه این بده اونم بده مرغش فقط یه پا داره
بگی نود،میگه صده
10-20-30-40-50-60-70-80-90-100
دختر یکی یه دونه چراغ خونس،عزیز دردونه اس
اگه یه وقت ناز میکنه چین و چروک اخمتو،عوضش وا میکنه
خنده ی ریزه میزه خنده ازش میریزه
قلقلک سر خوده هم نرمه و هم تیزه
دختر یکی یه دونه چراغ خونه،عزیز دردونه
با بودنش توی خونه بونه ی موندن برا غم تموم میشه
نمیمونه...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی